ایران'>ایران و عربستان؛ آیا ایران تنها خواهد ماند!
احمدفریدفرزادهروی
نفت، تا هنوز یکی از تأثیرگزارترین عوامل شکل دهندۀ روابط و تعامل کشورها با یکدیگر در سطح منطقه و بینالملل تلقی میگردد. عربستان، عراق و ایران در خاورمیانه از جمله مهمترین کشورهای تولید نفت محسوب میشوند، لذا این کشورها همواره مورد توجه قدرتهای جهانی قرار داشته اند.
سالهاست که عربستان تأمین کنندۀ سنتی نفت آمریکا محسوب میشود و در مقابل حمایتهای سیاسی نظامی را در بدل تجارت نفت به دست میآورد. در حقیقت، عربستان با قرارگیری در قطب غرب، از «پناهگاه امن» در برابر ایران، رقیب دیرینة سیاسیاش، نیز سود میبرد. معادلهای که به نوعی چینش ظریفی در شطرنج خاورمیانه بدل شدهاست. «ایران قدرتمند و یا هستهای شده»، خطر بالقوهای برای عربها محسوب میشود و عربها با حمایت آمریکا میتوانند از خطر ایران در امان بمانند. معادلهای که تا کنون با کارآمدی زیاد و ناگزیری عربها، سود سرشاری را از نفت به جیب آمریکاییها ریختهاست و سر عربها را در مقابل آمریکای مغرور خم داشتهاست. طوری که با هر نوع تحقیر و توهین از جانب آمریکا هم خود را مجبور به احترام دیپلوماتیک در مقابل آمریکا احساس میکردند. اوج نمود این طرز رفتار و تکبر غرب در برابر عربها را در زمان ترامپ شاهد بودیم.
با شکست آمریکا در عراق، افغانستان و سوریه و بحران اوکراین؛ اکنون به نظر میرسد قدرتهای منطقهای بیش از پیش سر بر آورده و بزرگ میشوند. این روند بر علاوه اینکه دردسری بزرگ برای آمریکا محسوب میشود؛ معادلات منطقهای در خاورمیانه را به کلی دگرگون کردهاست. چین و روسیه به شدت در تلاش اند تا حامیان قدیمی آمریکا را در دایرۀ نفوذ حمایت خویش قرار بدهند و جای خالی آمریکا را پر کنند.
سفر شی جینپینگ به عربستان، در همین راستا تفسیر میشود. این سفر در سطح منطقهای و بینالمللی بسیار مهم تلقی میشود، زیرا عربستان تحت رهبری بنسلمان در سفر اخیر بایدن به این کشور، روی خوش به آمریکا نشان نداد و با سردی تمام پیامی معنادار به آنها داد که زمان طلایی روابط دو کشور به پایان رسیدهاست. اکنون عربستان همانند پذیراییِ که برای ترامپ در سفر 2017 اش انجام داده بود، در همان «سطح عالی» برای سفر رئیس جمهور چین انجام داد. به نظر میرسد، عربستان میخواهد این پیام را به آمریکا برساند که چین، میتواندجایگزین خوبی باشد. این روابط شتابزده و در سطح عالی پیامی نیز به ایران، رقیب عربستان دارد؛ تفوق عربستان در دیپلوماسی منطقهای و پایان وابسته.گی چین به ایران!
از سویی، ایران اکنون در لاک خودش گیر مانده و گرفتار یک تنش نفسگیر داخلی است، اعتراضات مردمی به صورت سرسامآوری تمام توجهات را معطوف به مسایل داخلی نموده است و این بیرون اتفاقات ناخوشایندی برای ایران رقم میخورد. ایران، گرچه متحد سنتی چین و روسیه محسوب میگردید، اما این روابط هیچگاه به منزلة متحد استراتیژیک نبود. نمیتوان انکار کرد که در یک معاملهای پنهانی بین روسیه و آمریکا بر سر اوکراین، همچنانکه اروپا از سوی آمریکا قربانی شد، ایران نیز از سوی روسیه تنها گذاشته شود. سفر اخیر شی به عربستان نیز به نوعی پیام رها کردن ایران در انزوا را با خود داشت. چین که یکی از شرکای تجارتی مهم ایران تحریم شده، محسوب میگردید، ظاهراً به دنبال بدیلهایی منطقهای است.
از سوی دیگر، گمان بر این است که معادلات «ایران-عرب» نیز در خاورمیانه بههم خورده باشد. آمریکا با از دست دادن متحدین عرب خویش، دیگر نخواهد توانست با ایجاد ایرانهراسی در بین عربها سود ببرد و ظاهراً از جذابیت ایران نیز برای آمریکا کاسته شود و دیگر بر جا ماندن «جمهوری اسلامی» برایش استراتیژیک تلقی نشود.
چندی پیش از آغاز تظاهرات ایران، همهمههایی از حملۀ احتمالی اسرائیل با حمایت آمریکا به ایران به گوش میرسید که همزمان با تظاهرات در ایران، وضع دولت اسرائیل نیز عادی نبود. اکنون با برگشت وضعیت عادی به دولت تلآویو، دوباره این همهمه قوت گرفتهاست. با آنچه از بر هم خوردن معادلات خاورمیانهای به ضرر ایران در منطقه گفته آمد، احتمال چنین جنگی نیز بعید به نظر نمیرسد؛ خصوصاً که آمریکا و اسرائیل بهانههای دهن پر کن نیز برای جامعۀ جهانی از سرکوب معترضین، اعدامها، کشتار غیرنظامیان، نقض حقوق بشر و پروندۀ پر جنجال هستهای این کشور را در دست دارند.
اما آیا ایران در این گیر و دار حساس تنها خواهد ماند؟ و متحدین سنتی خویش را از دست خواهد داد؟ این پرسشها را فقط گذر زمان و نوعیت سیاستگزاری خارجی ایرانیها پاسخ خواهد داد که چگونه ایران همزمان چالشهای داخلی و خارجی موجود را مدیریت خواهد کرد.