پاسخ به شبهات در مورد حکومت در اسلام (۱)
پرسش: آیه ای از قرآن مجید بیاورید که در آن هدف بعثت، تشکیل خلافت اسلامی بوده باشد و برای این نوع حکومت خاص چهار چوب و مکانیزمی در نظر گرفته شده باشد!
در پاسخ به این سوال باید گفت که طرح چنین سوالی گویای نا رسایی در فهم حکومت اسلامی است. چنین قرائتهایی از دین بر گرفته از همان افراط و تفریط هاییست که در مورد حکومت در اسلام شده است.
برپایی خلافت اسلامی به هر نحویی، با هر وسیلهای و هر شکلی، فربهترین هدف برخی از گروههای اسلامی است که با قرار دادن هدف بعثت به عنوان تشکیل خلافت اسلامی، کلیت اسلام را در همین هدف خلاصه می سازند. بودن خلافت را بودن اسلام و نبود خلافت را نبود اسلام قلمداد میکنند. برای بر پایی خلافت اسلامی چه انسانیت را به نابودی کشانیده اند، اختلافات و کشتارهای بزرگی را در بین امت اسلامی جاری ساخته اند و از حکومت اسلامی چهرهی خونریز و خشن به جهانیان به نمایش گذاشته اند. در این طرز فکر خلافت و حکومت داری بر همه جوانب دیگر مورد تاکید اسلام می چربد. این همان افراطی است که در زمینه حکومت در اسلام شده است.
جدا انگاری دین از سیاست پدیدهای تفریطی دیگری است که در کل دین داری را جدا از حکومت داری میدانند؛ در این طرز دید که متاثر از نوع نگرش غرب به دین (با تعصب در مقابل کلیسا) است، با استناد برشی از برخی نصوص دینی همانند (انما بعثت معلما) و (انتم اعلم بامور دنیایکم)، آموزههای دینی را پدیدههای اخلاقی محسوب نموده و در محدودهی رابطه عمودی انسان با خدایش خلاصه میسازند که نباید وارد حوزه رابطهی افقی انسان یعنی پدیدههای همچون روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه شود. این طرز نگرش نیز تفریط گونه به دین میبیند و بخشهایی بزرگی از اساسات دینی را از نظر دور میدارد.
اما آنچه از قرآن و سنت بر میآید، هر دو برداشت افراطی و تفریطی فوق را بر نمیتابد، بلکه، اسلام مجموعه شاملی از اخلاقیات، عبادات، اعتقادات، فقه و قانون، معاملات، اقتصاد، فرهنگ و سیاست است. نه میتوان کلیت اسلام را در حکومت و خلافت خلاصه نمود و نه هم در اخلاقیات و روابط راهبانه فردی با خدا!
ازینرو، نمیتوان در قرآن آیهای خاص یافت که هدف بعثت پیامبر صلی الله علیه و سلم را تشکیل خلافت اسلامی عنوان نموده باشد. چنانکه نمیتوان آیهای خاص یافت که ایشان را از تشکیل حکومت منع نموده باشد و دستور داده باشد که در کار دنیای انسانها و حکومت داری دخالت نکند، کار سیاست و تدبیر امور جامعه و دنیای انسانها را به سلاطنی بگذارد و خود به تزکیه نفس انسانها مصروف شود. در حالی که حکومتداری و تامین عدالت به عنوان بخشی مهمی از بعثت انبیاء علیه السلام در پهلوی دعوت به توحید، امر به معروف و نهی از منکر، تزکیه و تربیت روحی انسانها برشمرده شده است:
﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ ( حديد/25)
«ما پيامبران خود را همراه با دلایل متقن و معجزات روشن (به ميان مردم) روانه كردهايم و با آنان كتابهاي (آسماني و قوانين) و موازين ( شناسایي حق و عدالت) نازل نمودهايم تا مردمان (برابر آن در ميان خود) دادگرانه رفتار كنند».
اگر نگاهی به ماهیت حکومت در اسلام داشته باشیم، به مفهمومی که «حکومت دینی» یا «تئوکراسی» در غرب مطرح شد و رجال دین به عنوان نمایندهگان خدا در روی زمین بر مردم فرمانروایی بدون چون و چرا داشته باشند، در اسلام بدون تردید چنین نوع حکومتی نه در عصر پیامبر مطرح بوده است؛ و نه هم در عصرهای بعد از پیامبر صلی الله علیه و سلم؛ بلکه حاکمان مسلمان، انسانهایی همانند سایر مردمان محسوب میشوند که وظیفهی خدمتگزاری و پیشبرد امور جامعهی اسلامی بر دوش شان گذاشته شده است، این حاکمیت فرمان روایان جامعهی اسلامی هیچ منشای الهی نداشته و کوچکترین برتری را برای شان تضمین نمیکند، بلکه تا زمانی فرمان برداری مردم از زعیم مسلمان واجب دینی شمرده میشود که وی به دستورات دینی ملتزم بوده و بر اساس «ما انزل الله» حکم کند؛ در غیر این صورت، تلاش برای اصلاح حکومت و حتی بر اندازی چنین نظامی که بر اساس رهنمودهای دین عمل نکند، بر مسلمانان واجب میشود.
اصل حکومت در اسلام ماهیت دینی دارد و اسلام به نظام حاکم بر جامعهی اسلامی، اصول و ضوابطی برای تحکیم حکومت سالم در جامعهی اسلامی وضع نموده است. برای جلوگیری از طولانی شدن بحث چند نمونه از آیات قرآنکریم در این مورد را بر میشمارم:
1- بیان ویژهگیهای رهبر و کسی که مردم از او اطاعت و پیروی میکنند و اصلح بودن او از همه (یونس35 )
2- آیات لزوم اطاعت از اولی الامر. (نساء 10، نساء65 ، نساء59 )
3- نپذیرفتن ولایت و سرپرستی بیگانهگان، کافران، ظالمان، فاسقان، جاهلان (آل عمران 118- آل عمران 28- نسا16- نسا144- مائده 51- مائده57- هود113 )
4- ولایت پیامبر (صلی الله علیه و سلم) بر امت و ولایت مومنان بر یکدیگر (احزاب 6- توبه 71 )
5- لزوم مشورت با مومنان و مشارکت دادن آنان در امور سیاسی و اجتماعی (آل عمران 115- 151شوری 38 6 )
7- برپایی عدالت اجتماعی، و قوانین الهی به مثابهی یکی از اهداف دین و بعثت پیامبران (نسا58- نسا135- حدید29- مائده8- نحل90 8-) آیات نهی کننده از حکمرانی به غیر از دستورات الهی (مائده 44- 45- 47-50 )
9- بیان خصوصیات جامعهی اسلامی (اعراف 157- فتح29 )
10- بیان لزوم تهیه نیرو و تجهیزات لازم برای حکومت اسلامی و پاسداشت آن (انفال 60)
11- آیات مربوط به امر به معروف و نهی از منکر (آل عمران 104- آل عمران 110- توبه71 )
12- اعلام پیروزی دین خدا بر همهی ادیان و قرار گرفتن حکومت در دست صالحان (قصص5- فتح28- توبه33 13).
13. ترسیم نمونه حکومت پیامبران در قرآن، مانند حکومت داوود و سلیمان ( نمل26)
در پایان باید گفت که، اسلام همانند سایر ابعاد مورد نیاز بشریت به حکومت داری نیز توجه نموده است و برای آن میکانیزم و رهنمودهای خاصی تعیین نموده است، اما هیچگاه نمیتوان ادعا کرد که هدف کلی اسلام، در تشکیل حکومت در یک جامعه خلاصه میشود، بلکه، حکومتداری نیز جزیی جدا ناپذیر از رهنمودهای اسلام است.
برچسبها: پاسخ به شبهات اندیشه ی سبز...
ما را در سایت اندیشه ی سبز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : greenthoughtsa بازدید : 87 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 23:46