چگونه مشتاق حجاب شدم؟
نوشته: یوهان ریدلی*
ترجمه: احمدفرید «فرزادهروی»
متاسفانه همواره سیاستمداران و رسانهها خواستهاند تا فقط در اشاعه و شایعهپراکنی درمورد تحت ظلم و ستم قرار گرفتن زنان در اسلام سخن بگویند، بدون آنکه آنها گاهی با زنان مسلمان که به پوشیدن حجاب پایبندی دارند، صحبتی داشته باشند و از آزار و اذیتهایی که آنها در قبال پوشیدن حجاب میبینند، بحثی داشته باشند. آنها هیچگاه نخواستهاند تا مصونیتی را که زن مسلمان در حفظ حجاب در چهارچوب قوانین اسلام ـ که 1400 سال قبل برای زنان تنظیم گردیده ـ بدست میآورد، را درک کنند. این گروه با پرداختن به مسایلی چون ازدواجهای دختران کم سن، ازدواجهای اجباری و زیر پا گذاشتن شرف زنان، فکر میکنند از حقوق زنان دفاع کردهاند. من تعجب میکنم که کشوری چون عربستان سعودی به عنوان کشور مقیدکنندهی زنان یاد میشود، کشوری که حتی اجازه رانندهگی را برای زنان مسلمان نمیدهد. باید گفت که این گونه سختگیریها هیچ ربطی به اسلام ندارد که رسانهها ازین گونه قوانین سختگیرانه بعضی گروهها مینویسند و به نکوهش اسلام و تندرو جلوه دادن آن میکوشند. آنها لازم است در مورد اسلام تحقیق نموده و بدون دلیل به مغشوش جلوه دادن چهرهی اسلام با زنان مبادرت نورزند.
سوء تعبیرها: زمانی از من خواسته شد تا در مورد حق لت و کوب شدن زنان توسط شوهران شان بنویسم، من برای چنین اشخاصی متاسفم این اصلاً درست نیست. من مطمئنم آنانیکه اینگونه فکر میکنند، برداشت سطحی از آیات قرآن پاک و احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم دارند و آموزههای اسلامی را به درستی درک نکردهاند. اگر بعضی مردان زنان شان
را (برای متوجه ساختن آنها) مورد تنبیه قرار میدهند، هرگز اجازه ندارند تا صدمه به جسم همسر شان برسانند. قرآنکریم در این مورد میفرماید: «زنان تان را لت و کوب نکنید».
حالا بیایید نگاهی به آماری از خشونت زنان بیاندازیم. طبق گزارشات اتحادیهی ملی محو خشونتهای فامیلی، چهار ملیون زن آمریکایی طی 12 ماه مورد هجوم خشونت همسران شان قرار گرفتهاند. به طور میانگین هر روز سه زن قربانی خشونت شوهران و دوستان شان گردیده و توسط شان به قتل میرسند. آمار این تلفات بعداز ۱۱ سپتمبر به 5,500 نفر میرسد. این آمار خشونتگرایی در جامعهی متمدنی چون آمریکا شاید عجیب باشد. اما باید گفت که خشونت علیه زنان یک پدیدهی جهانی است. مردانی که با زنان با خشونت برخورد میکنند، وابسته به یک دین و یا اجتماع خاص نیستند. حقیقت اینست که در جهان از هرسه زن، یکی مورد خشونتهای مردان قرار گرفته، به فساد اخلاقی وادار شده و یا مورد سوء استفادههای گوناگون در زندهگی قرار میگیرد که منشاء این خشونتها عواملی چون مذهب، ثروت، اختلافات طبقاتی، نژادی و فرهنگی میتواند باشد.
حیله تساوی حقوق: تا زمانیکه اسلام ظهور کرد با زنان به عنوان افراد درجه دوم جامعه رفتار میشد. اما درحقیقت مشکلی که ما زنان امروزه درغرب با آن مواجه هستیم، حس برتری طلبی مردان بر زنان است و مردان غربی خود را برتر از زنان میدانند. این حقیقت در ساختار جامعهی زنان، سطح پیشرفت زنان و حقوق ما از یک زن خدمتكار تا یک زن شاغل نمودار است. زن در غرب به حیث یک کالای تجارتی محسوب میگردد، استفادهی تجارتی جنسی از زنان امروزه با شغل و کار تغیر چهره داده و از این پدیده زشت حسن تعبیر میگردد. جامعهای که از لطافت و زیبایی زن برای تبلیغات تجارتی و دیزاین ویترینها سوء استفاده میکند. آری طوری که ذکرشد جامعه امروزی غربی ما، جامعهای شده است که در آن هتک حرمت، تجاوز جنسی، خشونت و بدرفتاری با زنان دیگر مسألهی پیش پا افتاده جلوه میکند. جامعهیی که نفوذ زن بر مرد فقط در زیبایی اندام اوست. آری اینهمه نا مساوات در پوشش فریبندهی تساوی حقوق زن و مرد راه اندازی شده است. قبلاً (قبل از اینکه مسلمان شوم) عادت داشتم به زنانی که خود را در حجاب پوشانیده اند، خاموشانه بنگرم و آنها را موجوداتی مظلوم و ستمدیده بپندارم. اما حالا آنها را به چشم زنان با عفت، هوشیار و بیدار میببینم که با نشانهی حجاب اصیل خویش گرایشهای فمنیزمی غربی را در اعتقادات بیمعنی شان شرمنده ساختهاند. فکر و عقیدهی من وقتی عوض گردید که درجریان سفر هیجان انگیزم درسال 2001 برای تهیهی معلومات به طور سری با چادر برقع وارد افغانستان شدم و بدست طالبان اسیر گشتم. در جریان ده روز اسارتم در دست طالبان من با آنها قرار گذاشتم که در صورت آزاد شدن، من در مورد اسلام تحقیق نموده و قرآن را مطالعه خواهم کرد. با آنهمه سختگیری طالبان، این نقشهام کارگر واقع شد و آنها مرا آزاد کردند و من به اروپا برگشتم. تصمیم گرفتم به قولم عمل کنم. من با وجودیکه ژورنالیست بودم که اخبار و گزارشات خاورمیانه را تهیه میکردم، میبایست درمورد دینی تحقیق میکدم که اصلاً در زندهگی من تاحال نقشی نداشته است. اما نه، من یک قربانی نبودهام، یک زندانی نبودم که مرا به زنجیر بکشند. درجریان اسارت در دست طالبان به آنها تف انداختم، به آنها فحش دادم، زندانبانم را ناسزا گفتم، از غذاخوردن امتناع کردم. نمیدانم زمانیکه من آزاد شدم من خوشحال تر بودم یا آنها...؟ زن دراسلام: باخواندن قرآن فکر کردم یک دوره تمرین افکار علمی و دینی آغاز گردید. من خیلی حیرت زده شدم زمانیکه دانستم در اسلام زن حقوق مساوی، معنوی، تحصیلی و ارزش انسانی دارند. جایگاه زن به عنوان مادر بودن و تربیت اطفال خیلی مورد توجه قرار گرفته و برای زن هویت میدهد. زنان مسلمان باید به مادر بودن و همسر خانهدار بودن مباهات و افتخار نمایند. برعلاوه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و سلم فرمودهاند: «مهمترین فرد خانه مادر است، مادراست، مادراست». همچنین آنحضرت فرموده اند که بهشت زیر پای مادران است. بیایید ببینیم آیا چه تعداد از ما زنان غرب واقعاً مادر هستیم، بیایید بسنجیم کی مادر واقعی است...؟ در اسلام زنانی که خانه و مادر بودن و تربیت فرزندان را بر میگزینند یک وقار و عظمت خاص مادر بودن را دارا میباشند و هم خواهرانی که کار و شغلهای اجتماعی را بر میگزینند و دنبال تخصص میروند، محترم هستند. بعداً قوانین میراث، اموال، حق مالکیت، و قوانین طلاق را مورد مطالعه قرار دادم. در اسلام یک زن میتواند تمام داراییها و درآمدهای خودش را صاحب باشد در حالیکه مرد باید نیم ثروتش را (در ازدواج به عنوان مهریه) به زن بپردازد. زن مسلمان بعد از ازدواج نیز میتواند انتخاب کند که شغل بگیرد یا نه در خانه بماند. زن مسلمان صاحب تمام داراییهایش میباشد؛ درحالیکه این شوهر است که باید تمام مصارف زندهگی زنش و مصارف خرجی خانواده و قبضهای مصرفی خانه را بپردازد. تمام حقوق و امتیازاتی که جریان فمنیزم برای دستیابی به آن تلاش میورزد، به صورت سالم آن از 1400 سال قبل برای زنان مسلمان درنظر گرفته شده است. طوریکه قبلاً هم گفتم اسلام به مادر بودن مقام بلند قایل است و خانم خانه بودن احترام زن است. اگر زن میخواهد به خانه بماند این جای افتخار به اوست تا اولین معلم فرزندانش باشد. برابری را در قرآن میتوان یافت. قرآن بیان میدارد که اگر زنان میخواهند میتوانند کار کنند، شاغل باشند، بیاموزند، متخصص شوند، سیاستمدار گردند، هر شغل و پیشهای را که دوست دارند، اما هویت خویش را به حیث یک زن مسلمان باید حفظ کنند و خداوند در امور شان خیر برکت خواهد آورد.
لباس کار و اشتغال: همواره نگاههای انتقاد آمیزی از طرف مردان – چه مسلمان و غیر مسلمان- به طرز لباس پوشیدن زنان شده است. بله این بسیار مهم است که زنان مسلمان با حجاب کامل باشند؛ اما امروزه مسایل و مشکلات زیاد دیگری نیز در مورد زنان است که همه باید بدان متوجه باشند. همه از پوشیده شدن حجاب توسط زنان بد میبرند، ببینید این لباس منست که با آن کار میکنم. این لباس به شما پیامی دارد، اینکه من یک زن مسلمان هستم و به عنوان یک زن مسلمان انتظار احترام دارم. در نظر بگیرید اگر به مدیر مسوول «وال استریت» و یا کارمند «واشنگتن بانک» بگوییم که چرا تیشرت و یا شلوار مخصوص کاری را میپوشد، خواهد گفت که این لباس کار منست و نشان میدهد که من در وظیفهام هستم. (پس، حجاب ما نیز نشانهی هویت اسلامی ماست و نشان دهنده اینکه ما به اصول اسلامی خویش پایبندیم. ما با نهایت تاسف، امروزه درانگلیستان سخنان آقای جک استرا را شاهدیم که از نقاب (پوشش زنان) به عنوان یک مانعی ناخوشایند برای زنان در اجتماع یاد میکنند. همچنان مشابه این اظهارات از سران بلند رتبه و وزرای دولت انگلیس شاهدیم که درمورد حجاب اسلامی چنین فکر میکنند.... اوو، نه، نمیدانم مردها چه زمانی خواهند دانست که دهان شان را از انتقاد در مورد لباس زنان باید ببندند. در مواردی دیگر میبینیم که بعضی از اعضای پارلمان نیز وارد عرصه شده و حجاب را مانع برای ارتباطات اجتماعی با زنان فرض میکنند. این پندارها کاملاً بیمعنی است. امروزه ما از وسایل ارتباطی چون تلفن، ایمیل، پیامهای کوتاه، رادیو برای رسانیدن پیام و گفتگو استفاده میکنیم. به من بگویید کدام یک از ما زمانی تلفن را بخاطریکه صورت طرف را نمیبینیم قطع کردهایم، چه زمانی رادیو را خاموش نموده و به خاطریکه گوینده را نمیبینیم به آن گوش ندادهایم.؟ زنان زیادی را من میشناسم که غربیاند اما حجاب اسلامی را برگزیدهاند به خاطریکه آنها نمیخواهند تا درمعرض دیدهای هوسران مردها قرار گیرند و شکار مردان هرزه و مزاحمتهای آنان گردند. زنان زیادی را میشناسم که حجاب میپوشند و در تظاهرات ضد جنگ شرکت میکنند زیرا نمیتوانند ناظر دود وآتش باشند.
آخرین پناهگاه: من از روند بوجود آمده «اسلام هراسی» (Islamophobia) خیلی نگران هستم. این روند به پناهگاهی برای نژاد پرستان تبدیل گشته؛ اما هرگز تهاجمات ناجوانمردانهیی که علیه زنان مسلمان (که برای آزادی خویش از استثمار غربی مبارزه میکنند) قابل تحمل نخواهد بود. من سالهای زیادی یک فمنیست غربگرا بودم. اما اکنون به عنوان یک زن مسلمان هنوز طرفدار احیای حقوق زنان هستم. فرقی که ما با فمنیستها و زنگرایان داریم اینست که ما اصلاح را ریشهای شروع میکنیم تا حقوق زن اعاده گردد. ما همه نمایش ملکه زیبایی که دوشیزهی افغانی با پیراهن دو تکهای ظاهرگشت، را محکوم میکنیم و اینکه او خود را نمایندهی زنان آزادهی افغانستان خواند. من بارها به افغانستان سفرکردهام میتوانم با جرات بگویم که درکابل زنان کارمند و شاغل تحت فشار و اذیت نیستند. خواهران مسلمان افغانی به من گفتند که آنها آرزو دارند که غرب از دیدگاه عقدهای خود درمورد حجاب اسلامی بکاهد. یکی از خواهران مسلمان افغانیام میگفت: «کوشش نکنید مرا زن شاغل بسازید و مرا برای درآمد به سوی کار بفرستید، درعوض برای شوهرم شرایط کاری را آماده سازید. به من بیاموزید چگونه فرزندم را به مدرسه بفرستم بدون اینکه از آدمربایی هراس داشته باشم، به ما امنیت و غذا برسانید».
زنان مسلمان حجاب را در پهلوی یک واجب دینی، یک هویت اجتماعی نیز میدانند. آنها میگویند که حجاب ما برای دوری و در امان ماندن از زیادهرویها و افراط در فرهنگ زندهگی غربیها چون عشرت و میخواری، سوء استفادههای جنسی، استفاده از داروهای ضد حمل و مواد مخدر و.... نیز میباشد. در اسلام این دین رهاییبخش، برتری فقط در تقوی الهی قید شده است، نه در زیبایی، نیرو و قدرت و جا و منصب و یا جنسیت!
آزادی دراسلام: حالا برایم بگویید آزادی کجاست؟ آزادی در چیست؟ آیا آزادی در درازی دامنها است یا در زیبای اندام؟ یا آزادی در شخصیت، عقل و خرد و ذکاوت سنجیده میشود؟ اسلام به من آموخته که به عنوان یک فرد جامعه حق تحصیل دارم و من وظیفهی خود میدانم که برای تحصیل علم و دانش بیرون شوم چه مجرد باشم یا خانه دار. در قانون اسلام هیچگاه زن خانهدار مکلف نشده است تا تمام امور خانه را از آشپزی تا پاک کاری انجام دهد. به این اظهارات که آقای پات رابرتسون درسال 1992 عقیده اصلیاش را درمورد زنان طرفدار فمینیزم آشکار میسازد، توجه کنید و به من بگویید چه کسی متمدن است؟ (زن مسلمان یا زن طرفدار فمنیزم؟)! او میگوید: «فمنیزم زنان را به ترک شوهران، کشتن فرزندان، روی آوردن به افسانهها و جادوگری، هدر دهی سرمایهها تشویق نموده و آنها به زن گرایی مفرط (ازدواج زن بازن و نفی مرد) میکشاند». یگانه راه اینست که از تعصبات خود در مقابل حجاب کم کنیم تا اسلام به طور درست آشکار گردد، آنگاه است که خواهیم دید اسلام واقعآ چه دینی است.
.....................................................
* خانم یوهان ریدلی (www.yvonneridley.org) اهل انگلستان بوده و حرفه خبرنگاری دارد. وی در زمان حاکمیت طالبان برای تهیه گزارش با چادر وارد افغانستان شده و به اسارت طالبان درآمد و بعد از رهایی تحقیقش را در مورد اسلام آغاز نموده و با دریافتن حقیقت اسلام به جمع مسلمانان اروپا پیوست و به یک داعی اسلام مبدل گشت. خانم ریدلی خبرنگار و ویرایش کار شبکه تلویزیونی «اسلام تیوی» است. وی آثاری نیز چون «In The Hands of the Taliban» در اسارت طالبان و «Ticket to Paradise » بلیط بهشت دارد.
برچسبها: حجاب اسلامی, به سوی نور, زن مسلمان, نقد اندیشه ی سبز...
ما را در سایت اندیشه ی سبز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : greenthoughtsa بازدید : 96 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 14:52